مگر نه این که خدا در همه حال وکیل مدافع ما هست، و کلّی قانون در قرآن برای حفظ حقوق بندگانش قرار داده تا مانع ظلم و حقّ کشی ما شود و مجازات شدیدی هم برای ظالم و متعدی به حقّ دیگران قرار داده؛ بنده ها هم هر وقت ظلمی دیدند؛ بلافاصله او را به وکیل مدافع همیشگی بدون هزینه و حاضر و ناظر و شاهد در همه جا؛ در آنچه بر او رفته حواله می دهد؛ وکیل قادر و منتقم و عادل و دلسوز هم تا حقّ بنده اش را از ظالم نگیرد حتّی پای میزان و حساب و کتاب هم ولش نمی کند؛ مگر این که صاحب حقّ خودش با رضایت و آزادی کامل بخشش ظالم را به وکیلش اعلام کند.
تا حالا فکر کردید؛ ما هم می توانیم وکیل مدافع خدا و کتاب راهنمای خدا و جانشینان خدا در زمین باشیم؛ همچون خدا وقتی ظلمی به خدا و کتاب خدا و جانشینان معصومش شد؛ ما در مقام وکیل مدافع جلوی ظلم و ظالم را در حدّ توان گرفته و شجاعانه بی هیچ ترسی مقتدرانه در برابر ظالمان بایستیم و حقّ خدا را ثابت کنیم. اگر وکالت خدا و معصوم را قبول کردیم، اول باید حبّ و بغض مان را طوری تنظیم کنیم که با ظلم به خدا خشم و غضب و دوری و دشمنی با ظالم و با حفظ حقوق خدا خوشحالی و محبّت و دوستی را انتخاب کنیم.
مصادیق ظلم به خدا این که؛ اسم خدا ورد زبان شده از رسم خدا خبری نباشد؛ این که فقط وقت گرفتاری سراغ خالق رفته و وقت خوشی فراموش کنیم خدایی وجود دارد و قانون خدا؛ فراموش کنیم برای چه به دنیا آورده و برای چه می برد.
فراموش کنیم انسانیم و دارای مسئولیّت و وظیفه از طرف خدا؛ فراموش کنیم راه حقّ یکی و کاملا نمایان و مشخص در تمام ابعاد ولی راه باطل هزاران راه پیدا و پنهان و پرپیچ و خم؛ و راه باطل را انتخاب کنیم و به خوشی دنیای چند روزه رضایت دهیم و خود را ارزان بفروشیم؛ و...
مصداق ظلم به کتاب خدا و معصوم که راهنما و معلّمان بشریّت هستند؛ این که به جای استفاده از سند راهنمایی انسان مسئول؛ حجتش را می کشند و آخرین حجت را آواره بیابان ها در پس پرده غیبت می کنیم و تماشا می کنیم، در همایش ها و جشنواره ها و نشست ها و پشت میزها دنبال منتقم زهرا می گردیم و خود را یار امام زمان می دانیم و خوشحالیم؛ ولی امام زمان را برای خود می خواهیم تا دنیایمان تأمین شود؛ خودمان را برای امام نمی خواهیم چون دنیای فانی را از دست می دهیم.
از این روست مؤمنان و دوستان واقعی خدا و وکلای مدافع خدا را آزار می دهند و سکوت می کنیم و تماشا؛ و دوری از آنها را انتخاب می کنیم؛ مبادا آتش خشم ظالمان؛ ما را هم به جرم خداخواهی بسوزاند؛ زندگی خداپسند را به خود پسند تغییر می دهیم و خوشحالیم و احساس خوشبختی و پیروزی! ... چند چهرگی و نفاق و دروغ و حیله و... جای صداقت و یکرنگی و یکدلی و وحدت امت اسلامی را گرفته و.... از این روست که کتاب خدا ابزار سر قبرها شده و در هر امری سراغ همه می رویم جز کتاب خدا و معلمان معصوم خدا! به هر کس و ناکسی التماس و درخواست رفع گرفتاری می کنیم جز خدای قادر و رازق و بی منتها؛ همه چیز را می پرستیم و عشق می ورزیم جزا خدا و حجت های خدا.
آیا این همه گرفتاری و بیماری و بلایای طبیعی و... ریز و درشت به خاطر تحقّق این ظلم ها به خدا و حجت خدا نیست؟
اگر وکیل مدافع خدا و معصوم شدیم، موضوعات دنیوی و جزیی موجب خشم و نگرانی و سلب آرامش ما نمی شود؛ دیگر از کسی جز خدا ترسی نخواهیم داشت؛ بلکه افق دیدمان وسیع تر شده و خود را به دنیا نخواهیم فروخت و خدا را تنها مؤثر در جهان و تمام امور خواهیم یافت، وهمیشه نگران وقوع ظلم و در تلاش به رفع ظلم از موکل خود خواهیم بود.
با این دید و تلاش در این مسیر بزرگ خواهیم شد و حتی در فکر هم دین فروشی برای رسیدن به دنیا دغدغه فکری و امور روزمره ما نخواهد شد؛ چون، هر جا که هستیم دنبال حقّ خواهی و رفع ظلم از موکل مان خواهیم بود و هر سختی و گرفتاری را با تمام تلخی ها همچون عسل در درون خود خواهیم یافت؛ چون با هر قدم برای طلب حقّ موکل مان بزرگ شدیم و عزت پیدا کردیم و خود را ارزان نفروختیم؛ پس بیائید وکیل مدافع وکیل مان باشیم او از ما دفع ظلم می کند و دلداری؛ ما هم از او دفع ظلم کنیم.
این معامله چه زیباست، شاید در این راه شهادت جسمانی و یا شهادت روحانی (جنگ نرم) نصیب مان شود؛ هر دو را شیرین خواهیم یافت چون در کنار یوسف زهرا برای تبلیغ خدا ایستادیم و حقّ طلب شدیم و معرفت به راه حقّ پیدا کردیم. مسیر شادی و غم را به خدا وصل کردیم.
پس بیائید وکیل مدافع خدا و کتاب خدا و معصوم شویم تا لبخند فاطمه زهرا را ببینیم.
اللهم الرزقنا
